تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان
56 بازدید چهارشنبه 16 مرداد 1398موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان میدهد.
پرخاشگری ممکن است بدنی باشد( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران( چیزی را به زور گرفتن )، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق میشود.
پرخاشگری وسیلهای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران، بیشتر پرخاشگریهای بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است.
کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند دست یابند.
پرخاشگری را باید از جریت ورزی متمایز دانست.
گروهی پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب میرساند یا بالقوه میتواند آسیب برساند.
پرخاشگری را باید از جریت ورزی متمایز دانست.
جریت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات( مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر میگیرد.
همه جوامع باید راههایی را بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن به هم آسیب برسانند.
همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازهای کنترل میکنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلند و میزان محدود کردن آن، با هم فرق دارند.
برای مثال، در میان قبایل سرخپوست آمریکایی، کومانچیها و آپانچیها کودکانشان را جنگجو بار میآورند و حال آنکه هوپیها وزونیها به فرزندانشان صلح جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه میآموزند.
اصولا در فرهنگ آمریکای برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند.لجبازی و ناسزاگویی کودکان دغدغه بسیاری از خانوادههاست تا آنجایی که گاهی ترس بیماری فرزندانشان را در دل آنها میاندازد، غافل از این که منشأ اصلی این اختلالات خود خانوادهها هستند.
منبع : تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان